واقعا خیلی کم تحملم! یعنی تحمل همین زندگی معمولی هم برام سخته و هر روز صبح که بیدار می شم حالم بده! دیگه اعصاب خوردی ها که خیلی بهمم می ریزه. بعد وقتی نگاه می کنم به این هایی که دست ندارن و کارهاشون با پاهاشون انجام می دن و شادن، یا اینایی که بچه های مریض سرطانی یا عقب افتاده ذهنی دارن، یا اینایی که کلیه هاشون خرابه و باید مرتب دیالیز کنن، یا به کسایی که همیشه هشت شون گرو نه شون اه .... واقعا به خودم می گم خدا می دونسته که من تحمل همین نفس کشیدن عادی رو هم ندارم و دیگه بهم از این بلاها نداده! مثل کسی که عادی که می خواد راه بره، این پاش به اون پاش پشت پا می زنه!! خب معلومه همچین آدم دست و پا چلفتی رو کسی دعوت نمی کنه تو تیم فوتبال ! فقط نمی دونم تحمل خودم و چهار تا مونگول متوهم نسبت به اون بلاهای بزرگ اصلا تو دایره بلاهایی محسوب می شه که اجر داشته باشه و باعث ترقی آدم بشه یا ... یا کلا خدا ازم ناامیده!؟ نمی دونم تیمی تحت عنوان تیم دست و پا چلفتی ها هم هست که منو توش راه بدن؟!