این روزهایی که انقدر کار می ریزه سرم که شب جسدم به رختخواب می رسه و نمازهای واجبم هم به زور می خونم، با خودم می گم خدایا یعنی تقصیر از منه که اینجور له و لورده به خونه می رسم و نمی تونم تو رو اونجور که حداقل یک ذره از درجه شرمندگی ام کم شه عبادت کنم؟ یعنی این از حرص من برای دنیاست؟ یا این روزها خواست تواه؟ یعنی تو اینجور له و لورده ام رو بیشتر دوست داری؟ یعنی این پیش تو اجرش از عبادت های ناقصم بیشتره؟ یا می خوای امتحانم کنی و طبق معمول من رفوزه می شم؟ یا هم می خوای له و لورده شم و شرم کم شه و اون عبادت زشت به درد نخورم رو نبینی؟ فقط بدون که چه بتونم چه نتونم همیشه شرمنده ام و عذر تقصیر دارم از بی لیاقتی و کم کاری ام و تو همین حال له و لورده هم همه امید و توکلم به تواه که گوشه چشمی به من بکنی 😓🤲