امروز دوباره اون بلای تموم نشدنی سرم اومد. بهترین کاری که می تونم بکنم اینه که اول از همه بگم خدایا شکرت! البته که نباید برای این بلا و هیچ بلای دیگه خدا رو مقصر بدونم چون تقصیر در ذات خدا نیست! شاید اصلا کسی مقصر نباشه و فقط یک اتفاق تصادفی یا طبیعی باشه که برای من خیلی طولانی شده! شاید هم تقصیر خودم و گناهان خودمه! اگرچه آرزو داشتم لااقل این کابوس تمام نشدنی تمام بشه و یک بلای تازه سرم بیاد 😥 شایدم واقعا خیر من تو این باشه، هر چند واقعا هم درکش خیلی سخته و هم تحملش! خدایا می دونم که باید صبر کنم و به تو توکل کنم و گفتی که اجر این صبر و توکل با تواه! ولی ای خدا اگه به خاطر گناهان خودم باشه و صبر کنم و به تو توکل کنم و تو رو به زبان شکر بگم باز هم برام اجر داره یا فقط تباهی داره برام؟! هر چند در هر حال چاره ای هم جز صبر ندارم و برای گناهانم هم چاره ای جز استغفار و امید به بخشش تو ندارم! خدایا نمی خوام برات عذر و بهانه بیارم ولی خودت که به وضع من شاهدی و خودت که شاهدی که تمام تلاشم رو برای کسب رضایت تو می کنم و خودت بر ناتوانی و عجز من هم آگاهی! ولی باز هم به روی چشمم! سعی می کنم اون کاری که تو دوست داری علی رغم این که خیلی برام سخت و آزار دهنده است انجام بدم تا لااقل از این سردرگمی دلیل این کابوس تمام نشدنی در بیام 😓 خدایا خودت به این بنده سرگردان ناتوان داغونت رحم کن 😓